شراره
کنار هر قطره یِ اشکم ،
هزار خاطِره دفنه…!!!
اینقدر خاطره داریم ،
که گویی قد یک قرنه
گلو می سوزه از عشقِت ،
عِشقی که مثل زهره.
ولی بی عشق تو هردم ،
خنده با لبهایِ من قهره
درسته یادت با من اما،
به این بودن نیازارم
تو که حتی با چشماتم،
نمیگی آه دوستت دارم!!
اگه گفتی دوستِت دارم،
فقط بازی لبهات بود
وگرنه رنگ خودخواهی،
نشسته تویِ چشمات بود
هر چی خوبیه توی دنیا،
من می خواستم مال ما شه
اما گوسفندا هیچوقت نذاشتن،
بینمون غصه نباشه!!
فکر میکردم با یه بوسه،
برا همیشه با تو میمونم
نمیدونستم نِمیشه،
آخه بی تو نمیتونم
گله میکنم من از تو،
از تو که اینهمه بی رَحمی
هزار بار مردم از عشقِت،
تو که هیچوقت نمیفهمی
گله میکنم من از تو،
از تو که اینهمه بی رَحمی
هزار بار مردم از عشقِت،
تو که هیچوقت نمیفهمی
چشام همزاد اشک و خون،
دلم همسایه آهه
زمونه گرگ و عِشق تو،
فعلا شبیه مکر روباهه
شدم چوپان ساده لوح،
کنار گلّه احساس
چه رسمی داره این گوسفندا،
سر چنگال گرگ دعواس!!!.
شراره
تو اینقدر خواستنی هَستی،
که این گلّه نمیفهمه
اگه لبخند به لب داری،
دلت از سنگ و بی رحمه
ببخش خوبم اگه این عِشق،
بازی تورو رو کرد
نفرین به دل ساده،
که به چنگال تو خو کرد
هر چی خوبیه توی دنیا،
من می خواستم مال ما شه
اما گوسفندا هیچوقت نذاشتن،
بینمون غصه نباشه!!
فکر میکردم با یه بوسه،
برا همیشه با تو میمونم
نمیدونستم نِمیشه،
آخه بی تو نمیتونم
گله میکنم من از تو،
از تو که اینهمه بی رَحمی
هزار بار مردم از عشقِت،
تو که هیچوقت نمیفهمی
گله میکنم من از تو،
از تو که اینهمه بی رَحمی
هزار بار مردم از عشقِت،
تو که هیچوقت نمیفهمی
هر چی خوبیه توی دنیا،
من می خواستم مال ما شه
اما گوسفندا هیچوقت نذاشتن،
بینمون غصه نباشه!!
فکر میکردم با یه بوسه،
برا همیشه با تو میمونم
نمیدونستم نِمیشه،
آخه بی تو نمیتونم
گله میکنم من از تو،
از تو که اینهمه بی رَحمی
هزار بار مردم از عشقِت،
تو که هیچوقت نمیفهمی
گله میکنم من از تو،
از تو که اینهمه بی رَحمی
هزار بار مردم از عشقِت،
تو که هیچوقت نمیفهمی
درباره این سایت