شراره
به خیالت امشب ای بی وفا نگارم
سر بهشانه های خیابان میگذارم
کوچه بهشت در هوایتهوایی شده امشب
بی قراریام را به باران میسپارم
به باران میسپارم
یار شیرین زبانمچراغ خیالم
ماه زیبای من آرزوی محالم
قهوه ی چشمت افتادهدر کنج فالم
عطر زلف تو پیجیدهدر این حوالی
بی توغمگین شده جاده های یولاقی
دل شده پای عشق توحالی به حالی
ای شراره بیا با دلم بمان
تا طلسم غم با نگاه تو بی اثر شود
میشود شبی میشود شبی
غرق خنده ی عاشقانه تو سحرشود
ای بهانه ی زنده بودنم
شوق دیدنت میشکد مرا سمتخانه ات
تا رسیدنت در خیال خود
با تو دلخوشم ای بهانه یعاشقانه ام
شراره شیرین زبانم چراغ خیالم
ماه زیبای من آرزوی محالم
قهوه ی چشمت افتاده در کنج فالم
عطر زلف تو پیجیده در این حوالی
بی تو غمگین شده جاده های یولاقی
دل شده پای عشق تو حالی به حالی
درباره این سایت