شراره
یک آن ای جان کم نشدی در یادم
شادم زان دم که بی هوا دل دادم
جانجانان آه ای پریزاد من
عشقت عمریست رسیده به داد من
زیبایدلخواه ای خوب همراه
غرق توست بود و نبود من
جان بهقربان آن دو چشمان
مهربانت ای وجود من
تو پریزادی و انگاری که رویایی و
چشمات مینیاتوری ترین تصویر دنیای منه
تو مثخوابی و ای کاش منو دریابی و
دریایی بسازی از شب و روزی که رویای منه
توپریزادی و انگاری که رویایی و
چشمات مینیاتوری ترین تصویر دنیای منه
تو مثخوابی و ای کاش منو دریابی و
دریایی بسازی از شب و روزی که رویایمنه
یک آندر جان غیر تورا ندیده ام
افتان خیزان به دام تو رسیده ام
جانجانان غرور خود شکسته ام
هر روز هر شب به پای تو نشسته ام
زیبایدلخواه ای خوب همراه
غرق توست بود و نبود من
جان بهقربان آن دو چشمان
مهربانت ای وجود من
تو پریزادیو انگاری که رویایی و
چشمات مینیاتوری ترین تصویر دنیای منه
تو مثخوابی و ای کاش منو دریابی و
دریایی بسازی از شب و روزی که رویای منه
توپریزادی و انگاری که رویایی و
چشمات مینیاتوری ترین تصویر دنیای منه
تو مثخوابی و ای کاش منو دریابی و
دریایی بسازی از شب و روزی که رویای منه
درباره این سایت